سپيده شيران

دیگه بعد از این موضوع به برنافیت ایمان قلبی پیدا کردم. دیگه به قدری خوشحال بودم که فقط می‌خواستم رژیمم رو ادامه بدم تا به وزن ایده آلم برسم. همیشه از لیست غذا ها می‌تونستم، به انتخاب خودم غذا انتخاب کنم. این واقعا رژیم رو خاص کرده بود و کلی کمک کرد به من که هرچی دلم می‌خواد رو انتخاب کنم. دیگه مهمونی و مسافرت رفتن برام خیلی راحت بود. دیگه می‌تونستم کنار بقیه غذامو بخورم و زحمت درست کردن غذای جدید رو دوشم نبود.
بهترین قسمت رژیم برنافیت وقتی هست که می‌تونی هرچی دوست داری بخوری. این عالی بود که طی یک سال رژیم حسرت هیچ غذایی به دلم نشست.درسته حالا مقدار کمی باید غذا بخورم ولی خوبیش این بود که هرچی دلم می‌خواست رو می‌تونستم بخورم. دیگه طبیعی هست که دو هفته اول رژیم سخت بگذره، چون بدنم به کم غذا خوردن عادت نداشت. اما بعد این دو هفته که نتیجه اش رو دیدم با اراده قوی ادامه دادم. دیگه رفته رفته رژیم برام اسون تر شد. قبل از اینکه رژیم برنافیت رو بگیرم خب عادت های بد غذایی زیاد داشتم.

مثلا اصلا یهو صبحونه نمی‌خوردم یا شام رو ساعت 12 می‌خوردم. وقتی هم گشنم می‌شد ریزه خواری زیاد می‌کردم. اما از وقتی که رژیم برنافیت رو گرفتم، عادت های بد غذاییم رفع شده. دیگه همه وعده ها و میان وعده هامو به صورت منظم می‌خوردم. برای اینکه همه ویتامین ها و مواد مغذی به بدنم برسه، هر نوع غذایی رو سعی می‌کردم بخورم. ودیگه یاد گرفته بودم وقتی حس کردم گرسنه هستم، اول یه لیوان آب می‌خوردم. چون خیلی از مواقع گشنمون نیست و تنها تشنمون هست. از وقتی شروع به رژیم کردم، با توجه به توصیه های پشتیبانم، مصرف قرص های مولتی ویتامین رو شروع کردم که موهام ریزش پیدا نکنه. دیگه بعد از مصرف قرص های مولتی ویتامین دیگه خداروشکر حتی ریزش مو هم نداشتم.
طی رژیم دچار استپ وزنی هم شدم ولی یادمه از قبل توی پیج برنافیت در این مورد گفته بود که اگه رژیم فستینگ بگیری، درواقع شوک به بدنت وارد میشه و ازش خلاص می‌شم. یکی از رمز های موفقیت من با وجود رژیم برنافیت ، جملات انگیزشی بود. دیگه به خودم امید و انگیزه می‌دادم و همیشه تو رویاهام فکر می‌کردم لاغر بشم ولی با رژیم برنافیت به آروزم رسیدم.
دیگه مطمئن بودم بقیه عمرم رو با سلامتی و تناسب اندام می‌تونم زندگی کنم. علاوه بر رژیم برنافیت که باعث کاهش وزنم شد به کل اعتماد به نفسم رو هم زیاد کرد. دیگه رفته رفته وقتی وزنم کمتر می‌شد اعتماد به نفسم هم بیشتر می‌شد. دیگه خبری از افکار های منفی که نگاه های دیگران بود، وجود نداشت. دیگه به اون آرزوی قشنگم رسیدم و از وقتی که 89 کیلو شدم می‌تونم با اعتماد به نفس هر لباسی که دلم می‌خواد رو بردارم بپوشم.
از خواهر گلم تشکر می‌کنم که فیلم برنافیت رو برای من ارسال کرد و منو با برنافیت آشنا کرد. روزی نیست که برای برنافیت دعا نکنم. از خدا می‌خوام که عمر با عزت و طولانی بهشون بده. من دقیقا توی برزخی بودم که به شدت داشتم اذیت می‌شدم و این کمک های برنافیت بود که منو از این برزخ نجات داد.