دیگه به خودم گفتم یا الان شروع کن با برای همیشه تو حسرت بمون!
مصــاحبه اختصاصی با
کوثر جامی
جدیدترین رکوردار وب سایت برنافیت
من کوثر هستم در استان آذربایجان شرقی زندگی میکنم و 18 سالمه. هنوزم هم باورم نمیشه که وزن اولیه من 96 بود و بعد از این که با رژیم برنافیت دکترکرمانی آشنا شدم و با رعایت رژیم تونستم به 68 کیلو برسم. در حین رژیم دچار استپ وزن شدم که خداروشکر دوره تثبت وزن رو تموم کردم و خیلی از وزن الانم راضی هستم.
حس خوبی نداشتم چون فقط تو خانواده من چاق بودم و همهی اعضای خانواده وزن نرمال داشتن. یادمه زمانی که بچه بودم همچی نرمال بود، اما از وقتی به سن بلوغ رسیدم یهو همه چیز تغییر کرد. زمانی که 12 یا 13 سالم بود دچار اضافه وزن شدم.
انقدر که پرخوری میکردم، یادمه از هیچ غذای خوشمزهای دست نمیکشیدم. دیگه کارم شده بود خوردن خوراکی و تنقلاتهای متفاوت که به خوردن همشون ولع داشتم. نگم براتون از شیرینیجاتها که اصلا نمیتونستم ازشون بگذرم. دیگه به پرخوری عادت کرده بودم و همیشه دوست داشتم یه چیزی تو دستم باشه بخورم.
رفته رفته هعی وزنم زیاد شد، دیگه تو وزن 18 سالگی به 96 کیلو رسیدم.
زیبایی برای هر دختر توی سن 18 سالگی خیلی مهمه ولی من به طور خیلی عجیبی هیکلم به هم ریخته بود. دیگه اصلا اعتماد به نفس نداشتم و کاملا از بین رفته بود. همیشه به این فکر میکردم چرا مثل بقیه هم سن و سالهای خودم خوش هیکل نیستم و هرچی که دوست دارم رو نمیتونم بپوشم.
هر وقت میرفتیم بیرون دوست نداشتم کنار دوستام عکس بگیرم. همهی این مسائل شده بود برام یه حسرت بشن. شده بودم یه نوجوان بد هیکل که نه اعتماد به نفسی داشت نه یه لباس خوشگل عروسکی تو کمدش بود. وقتی که وزنام داشت بالا میرفت دیگه از عوارض چاقی خبر داشتم که اگه وزنم رو نیارم پایین ممکنه در آینده دچار مشکلات زیادی بشم.
دیگه برام عین روز روشن بود که اگه تو سن 18 سالگی 96 کیلو هستم، اگه 28 سالم میشد خدا میدونست چند کیلو میشدم. وقتی فکر کردم چاقی ممکنه آیندهام رو نابود کنه از ته قلبم ترسیدم. واقعا دوست نداشتم تو دوران نوجوانی حسرت اینو داشته باشم که یه لباس قشنگ بخرم.
آرزوم این بود مثل همهی دوستام با اعتماد به نفس بالا تو مهمونیها باشم. دیگه تصمیم گرفتم باید از یه زمانی شروع کنم که تا آخر عمرم تو حسرت نباشم و چند سال دیگه معلوم نیست چند تا مریضی مختلف بیاد سمتم. قطعا اولین راه رو انتخاب کردم که وزنم رو کم کنم.
اولش با یه سری رژیمهای من درآوردی شروع کردم که وزن کم کنم اما رفته رفته هیچ نتیجهای نگرفتم و فقط گرسنگی داشتم میکشیدم. یه مدت هم بود همش تو اینترنت میگشتم تا راههای مختلف لاغری رو پیدا کنم تا اینکه خواهرم پیج برنافیت دکترکرمانی رو بهم معرفی کرد.
بعد از اینکه داستان رکودارها رو خوندم و فیلمهای برنافیت رو دیدم به خودم گفتم این همون رژیمی هست که من مدتها دنبالش بودم. خیلی راحت و بدون دردسر وارد سایت برنافیت دکترکرمانی شدم و به صورت آنلاین ثبت نام کردم.
خب خیلی اوایل کم غذا خوردن برام سخت بود. اما خب رفته رفته به حجم غذا عادت کردم و برام همچی عادی شد. هیچ وقت اولین باری که روی ترازو رفتم رو فراموش نمیکنم، چون داشتم کم کم به آرزویی که داشتم نزدیک میشدم. رژیم برنافیت یه خوبی که داره اینه که تنوع غذایی بالایی داره، چی بهتر از این که هرچی دوست داشتم میخوردم تازه وزن هم کم میکردم.
تو این مدت حسرت خوردن هیچ غذایی رو نکشیدم. از اینجا تا یادم نرفته از مامان گلم تشکر کنم که این مدت انقدر برای من غذاهای خوشمزه درست کرد و زحمت زیادی برام کشید. طی دوره رژیم پشتیبانهای اختصاصی در کنار رژیم غذایی برنامه تمرینی وزرش هم ارائه دادن که شروع کنم به ورزش کردن.
خیلی راحت تو خونه ورزش کردم. من علاقه زیادی به درازو نشست و طناب زدن دارم. اگه فرصت داشتم میرفتم بیرون دوچرخهسواری و کوهنوردی میکردم. به قول برنافیت اگه ورزش کنم میتونم زیباتر لاغر بشم. ورزش به من کمک میکرد که با کم شدن وزن پوستم شل نشه.
وزن اولیه : 96 کیلوگرم
وزن پایانی : 68 کیلوگرم
میزان کاهش وزن : 28 کیلوگرم
هیچ مشکل خاصی در حین رژیم برام پیش نیومد به اینکه 28 کیلو وزن کم کردم. اصلا دچار ریزش مو، یبوست نشدم. زمانی که 18 کیلو کم کردم دچار کمر درد شدم وقتی رفتم پیش دکتر بهم گفت به خاطر وزن زیادی که قبلا داشتی دچار دیسک کمر شدی تنها راه حلی هم که داری اینه که به رژیمت ادامه بدی. همین موضوع باعث شد انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر داشته باشم و با قدرت و اراده محکمتر به راهم ادامه بدم.
یکی از برنامه غذایی عالی که تو عمرم دیدم برنامه غذایی برنافیت بود. دیگه به راحتی اصول صحیح غذا خوردن رو یاد گرفتم دیگه متوجه شدم قبلا چه عادتهای اشتباهی داشتم که باید ترک میکردم و به توصیههای پشتیبانهای اختصاصی خودم باید گوش میدادم.
سعی میکردم غذاهایی که دوست داشتم بخورم. سعی میکردم ماکارونی رو جایگزین برنج کنم و کمتر برنج مصرف میکردم. خیلی در حین رژیم دچار وسوسه خوراکیهای خوشمزه میشدم، اما سعی میکردم خودم رو سرگرم کاری کنم که ذهنم مشغول بشه و سمت پرخوری نرم.
دیگه چون برنامه غذایی دلخواه داشتم خیلی راحت مهمونی و سفر میرفتم و هم زمان رژیم هم بودم. زمانی که به وزن ایدهآل خودم رسیدم خیلی از مسائل تو زندگیام تغییر کرد.
اصلا باورم نمیشد انگار یه آدم دیگهای شده بودم. الان خیلی حس خوبی دارم و خوش اندام شدم و زیبایی رو به خودم هدیه دادم. از همه مهمتر اعتماد به نفسم برگشته و با خیال راحت با دوستام قرار میزارم و با کنار هم عکس میگیریم و تازه یه لبخند ملیح هم گوشه لبام هست همیشه چون هرکی منو میبینه میگه چقدر خوب شدی و همین باعث میشه اعتماد به نفسم هر روز بالاتر بره. دیگه به راحتی هر لباسی که دوست دارم رو میخرم.
کلی لباسهای خوشگل خریدم و گذاشتم تو کمد که هر مهمونی رفتم با روحیه خوب بپوشم. بهنظرتون چی بهتر از این؟ تازه کمردردی که داشتم دیگه اذیتم نمیکنه. نگاههای بقیه دیگه روم سنگینی نمیکنه و همچی به خوبی داره پیش میره.
اصلا نگران برگشت اضافه وزنم نیستم چون بعد از رژیم برنافیت، رژیم تثیبت رو شروع کردم تا وزنم ثابت بمونه. الان تقریبا یک ماه میشه که رژیم تثبیتم تموم شده و وزنم هیچ تغییری نکرده.
تو این مسیر معشوق اصلی من مادر و خانواده عزیزتر از جانم بودن. تو این مسیر برای اینکه زودتر به هدفم برسم مادرم خیلی کمکم کرد و یه حامی خیلی خوب کنار من بود.
تازه بهتون رمز موفقیتم رو بخوام بگم اینه که به برنامه برنافیت اعتماد کردم و به توصیههای پشتیبان اختصاصیم گوش دادم. ولی ناگفته نمونه اراده و انگیزه خودم در طی این دوره خیلی تاثیر گذار بود.
چون من تو زندگیم انتخاب کردم که لاغر بشم و به سلامتی خودم فکر کنم که آینده دچار مریضیهای مختلف نشم. یادتون نره اگه بتونی هوای نفست رو شکست بدی به هدفت زودتر نزدیک میشی.
توصیهی من به همهی اونهایی که اضافه وزن دارن اینه که:
1. از رژیم گرفتن هیچ ترسی نداشته باش.
2. یادت نره هیچ چیز غیر ممکن نیست حتی اگه بخوای وزن کم کنی.
3. سعی کن فقط یک بار اراده کنی بعدش یکی از رکوردارهای برنافیت باشی.