چگونه شروع به دوست داشتن خود کنیم؟

هیچ وقت روزی را که شروع به دوست داشتن خودم کردم فراموش نمی کنم.سالها افسردگی، تنهایی و عدم اعتماد به نفس یک روز در اتاق یوگای من به پایان رسید.

خود دوستی، تنها یک اذعان نیست بلکه به معنای دوست داشتن خود از هر جهت است

همینطور که نشسته بودم، حسی در من ایجاد شد که مرا وادار کرد بلند شوم، رو به روی آیینه بایستم و به خود بگویم دوستت دارم. ناگهان احساس عجیبی به من دست داد. این جمله به عمق جان من نفوذ کرد. با تکرار این جمله برای اولین بار خود را به طور حقیقی حس کردم.

آیینه به من دختری را نشان می داد که به دنبال هیچ چیز جز عشق نمی گشت. احساس کردم تاکنون نسبت به دریافت این عشق خسیس بوده ام.

البته درست است که زندگی دارای فراز و نشیب های بسیاری است اما این تعریف جدید از خود دوستی مرا حمایت کرد. دوست داشتن برای من تنها یک اذعان نیست بلکه عشق به تمام ابعاد وجودم صرف نظر از اینکه چه شکلی هستم، چه احساسی دارم و چه کارهایی کرده ام می باشد.

مثل هر رابطه ی دیگری، عشق حقیقی وقتی رشد می کند که سخت شود. در اینجا نکاتی که مرا از لغزش نجات به سوی عدم اعتماد به نفس سوق داد به شما معرفی می کنم.

برای دوست داشتن خود، احساستان را درک کنید

شما می توانید ارزش خود را با احساساتتان اندازه گیری کنید. وقتی احساس ناراحتی یا عصبانیت می کنید ممکن است دائم فکر کنید مشکل کجاست. احساسات در حقیقت پاسخ روح به چگونگی تعامل نفس در جهان است.

درک احساسات، انسان را به خود حقیقی وصل می کند و مناطق خودتخریبی را بیشتر نشان می دهد. اگر احساس ناراحتی کنیم به این معناست که توقعات غیر واقعی داریم و یا به نیازهای خود اهمیتی نمی دهیم.

این حقیقت روح است، حقیقتی که همیشه از آن به دلیل گم شدن در خود قضاوتی چشم پوشی می کردم.

درک احساسات یکی از روش های ضروری خود دوستی است که می توانید آنها را مورد استفاده قرار دهید.

با خود مهربان باشید

خودشناسی مثل هر شناخت عشقی دیگر یک پروسه ی اتصال به انرژی و خود واقعی است.

ما اغلب تصور می کنیم به آشتی کردن با خود نیاز داریم، اما اغلب به غرق شدن در انرژی خود نیاز داریم.

روش های انجام این کار شامل یوگا، عزلت نشینی، راه رفتن در طبیعت و یا ورزش در باشگاه می باشد. آیا تا به حال به انرژی ای که پس از انجام یوگا به دست می آورید فکر کره اید؟ و یا حتی پس از یک دوی طولانی آیا از انرژی ای که در اطراف شما به وجود آمده خبردار شده اید؟

این همان خود واقعی، انرژی و روح شماست. روزی چند بار به این انرژی توجه کنید. آن را جذب کنید و به خود وصل شوید.

زندگی پیش روی خود را در آغوش بگیرید

یکی از مسائل سختی که اخیرا با آن برخورد کردم زندگی در مکانی بود که آن را دوست نداشتم. برای مدت کوتاهی تمام گزینه هایی که مرا به این مکان کشیده بود مرور کردم و در این تصور بودم که آیا زندگی خود را نابود کرده ام؟ حس می کردم باید در مکان دیگری باشم و کار دیگری انجام دهم. در نهایت به صدایی که درونم زمزمه می کرد گوش فرا دادم. جایی را که در آن زندگی می کنید قبول داشته باشید و بینش خود را به تصوری فراتر از آنچه می اندیشید باز کنید. این تصور همیشه در گوش ما زمزمه می کند اما ما آنقدر ساکت نبوده ایم که بتوانیم به آن گوش فرا دهیم. فرار از ترس ها و رنج ها بسیار آسان است، اما تنها راه رهایی از آنها این است که با تمام وجود درکشان کنید.

به محض اینکه این کار را کردم، تغییرات زیادی احساس کردم. من در حقیقت شروع به تمرکز بر روی فرصت های خوبی کردم که همه ی آنها را از دست داده بودم. این موضوع مرا به سمت مدیتیشن و تمرکز ذهن کشاند.

تمرین قدردانی کنید

افراد همیشه در مورد اینکه آیا قدردانی نشاط را افزایش می دهد سوال می پرسند. باید بگویم همینطور است. وقتی از نعمت هایی که در اطراف شماست با خبر می شوید، با خود می گویید که من حتما لیاقت دریافت آنها را دارم.

یک بار تصمیم گرفتم برای یک ماه به تمرین قدردانی بپردازم. در طول این زمان به تمام شکایت های درونیم توجه کردم و خود را به چالش کشاندم تا چیزهایی را بیابم که باید از آنها قدردانی کنم. این یک ماه، کل زندگیم را تغییر داد.

پس از آن متوجه شدم که بینش من چگونه تجربیاتم را تحت تاثیر قرار داد. نگرش من از تنفر به عشق تغییر کرد و این به دلیل لنزی بود که از پشت آن به دنیا می نگریستم. به تدریج یاد گرفتم چیزهای خوب را جایگزین چیزهای بد کنم و هرگاه افکار منفی به ذهنم می رسید سعی می کردم به خودم یادآوری کنم که چقدر خوب است انسان نیمه ی پر لیوان را ببیند.

تنها یک دقیقه طول می کشد تا عینک بدبینی را بردارید و آرامش را تجربه کنید.

چقدر به خودتان اهمیت می دهید؟

یکی از بیماران من که دچار بی‌میلی جنسی بود، اخیرا نزد من آمد و گفت: احساس می کنم که از بسیاری جهات از جمله از نظر جنسی توانمند شده ام و وقتی از او دلیلش را پرسیدم، او گفت هر روز 5 دقیقه ورزش می کنم. اما نکته اصلی در اهمیت دادن به خود است، به نظر من سلامت، زندگی سالم و برطرف شدن مشکلات جنسی، تنها با پنج دقیقه ورزش امکان پذیر نیست.

دو پرسش مهم وجود دارد که همه باید از خود بپرسند:

  1. چقدر به خودتان اهمیت می دهید؟
  2. با افزایش سن چقدر باید از نظر فیزیکی از دیگران مستقل باشید؟

اما مطلب مهم این است که موضوعی که موجب افزایش میل جنسی و توانمندی بدن می شود، توجه بیشتر به خود و تلاش برای افزایش سلامت جسمانی می باشد.

تلاش برای افزایش سلامت، منجر به افزایش اعتماد به نفس می شود که نقش مهمی در سلامت جنسی دارد. این سلامت، تنها از طریق افزایش تحرک، به چالش کشیدن قلب، ماهیچه ها و اراده ، مصرف غذاهای سالم و انرژی بخش، معاشرت با افراد بخشنده و قدردانی از نعمات الهی است. البته خصوصیات این تمرین ها با افزایش سن و خود بینشی تغییر پیدا می کند.

اما یک مسئله ی ثابت وجود دارد و آن هم این است که، هر چه انرژی بیشتری صرف سلامتی خود کنید، دسترسی شما به لذت های جسمی و روحی افزایش خواهد یافت. بسیاری از بیماران را دیده ام که سطح سلامتی و لذت آنها سرتا پا پر از اشکال است، چرا که ذکر همیشگی آنها کار کردن، خوردن هر چیز و تکرار کارهای روزمره است. آنها به خود اهمیت نمی دهند، نمی دانند با خود چه رفتاری می کنند و چه عواقبی منتظر آنهاست.

اگر از زندگی خود توقع زیادی داشته باشید، تمرین های خود مراقبتی، وقت گیر، خسته کننده، بدون لذت  و ضروری به نظر می رسند.

شش تمرین شفا بخش خودمراقبتی برای زمانی که دنیای شما آشفته می شود

در طول هفته های اخیر، اخبار زیادی در مورد اورلاندو، بغداد، ترکیه، نیس، دالاس، باتون روژ و سنت پل شنیده ایم. گاهی اوقات، وقتی با حوادث وحشتناک مختلف برخورد می کنیم، چرخه ی رویدادهای غم انگیز برایمان خیلی سخت به نظر می رسد. برای انسان های حساس، این اخبار آزار دهنده است. این مهم است که هوشیار باشیم. ما نمی توانیم نسبت به چیزهایی که در این جهان است بی تفاوت باشیم. اما وقتی که اخبار قلب شما را می شکنند، چه اتفاقی برایتان می افتد؟ تمرین های خودمراقبتی شفا دهنده به شما کمک می کند تا آن طرف سکه را نیز ببینید. خودمراقبتی به معنای خود خواهی و عدم توجه نسبت به دیگران نیست. گاهی این مراقبت ها برای یک زندگی خوب ضروری است. در اینجا شش تمرین خودمراقبتی معرفی شده اند که به شما کمک می کنند در ناراحتی ها با خود مهربان باشید:

1- از فعالیت های روزانه فاصله بگیرید.

یکی از تمرینات خودمراقبتی فاصله گرفتن از فعالیت های روزانه است. اگر شما در رنج به سر می برید، گاهی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید، جدایی خود از وقایع است. به جای تماشای مکرر فیلم هایی که خشونت را تبلیغ می کنند، دوری از این برنامه ها را تجربه کنید. برای مدتی از کامپیوتر، تلفن و رسانه های جمعی فاصله بگیرید.

2- فرود را امتحان کنید.

همین حالا با جسم و روح خود ارتباط برقرار کنید. با تمرین یوگا یا پیاده روی در جنگل با زمین ارتباط برقرار کنید. دستان خود را روی زمین یا یک درخت قرار دهید و بگذارید زمین، شدت آن چیزی را که حس می کنید جذب کند. به احساس کف پای خود بر روی زمین توجه کنید. چشمان خود را ببندید و نفس عمیق بکشید. از لحاظ فیزیکی و استعاری به خود هدیه ای از طرف زمین که همان ارتباط با زمین است را بدهید.

3- تنهایی را تجربه کنید

به احساساتتان فرصت دهید تا بدون درگیری های جانبی پیشروی کنند. تنها ماندن با اختیار خود می تواند بسیار موثر باشد. به خصوص اگر فرد درونگرایی هستید، خودتان را مجبور نکنید که این احساسات را به صورت بلند بیان کنید. زمان مناسبی را با خود بگذرانید. سعی کنید یادداشت های روزانه، مدیتیشن یا پاکسازی ذهن خود را با هیچ کس شریک نشوید.

در مواجهه با تراژدی های زندگی گاهی توجه به خود، یک تمرین بسیار موثر است.

4- بر روی حواس پنج گانه ی خود متمرکز شوید

چشایی، لامسه، بویایی، بینایی و شنوایی. تمرکز خود را بر روی حواس جمع کنید و از بینش خود برای چیزهای خوب استفاده کنید. شاید این احساسات مربوط به یک دوش آب گرم یا روشن کردن یک شمع باشد. یا شاید هم مربوط به خوردن یک غذای خوب و گوش دادن به موسیقی مورد علاقه تان باشد. چیزی را که برای شما لذت بخش است انتخاب کنید حتی اگر آن چیز گران باشد. به بینش خود اعتماد کنید و از خود لذت ببرید.

اگر خبرها غیر قابل تحمل هستند، راه حل آن تنبیه کردن خودتان نیست. کمی تامل کنید و همه ی حواس خود را حتی اگر خوشایند نیستند جمع کنید. زمانی را صرف خود و یکدلی با خود کنید.

5- خودتان را در محاصره ی افرادی که دوستشان دارید قرار دهید

هر وقت توانستید خودتان را به آنهایی که دوستشان دارید و شما را حمایت می کنند برسانید. یک قرار ملاقات با کسانی که دوستشان دارید بگذارید، حتی اگر پای تلفن باشد. ملاقات با افرادی که بتوانید با آنها احساسات خود را در میان بگذارید بسیار موثر است. به یکدیگر گوش دهید و نقش یک شاهد را برای یکدیگر بازی کنید. این که حتی در اوج غم خود از زندگی لذت ببریم، احمقانه نیست. یک غذای مختصر، یک چای در وعده ی عصرانه یا یک پیاده روی در اطراف خانه به همه کمک می کند تا از احساسات بدی که از شنیدن به اخبار به ما دست داده نجات یابیم.

6- برای خود مرزهای شفا بخش ایجاد کنید

پیش بروید و برای خود مرزهایی قرار دهید. شاید نیاز داشته باشید از دیدن فیلم های اکشن دست بکشید. شاید بخواهید کانال های رسانه ی جمعی را که با آنها درگیرید محدود کنید و شاید هم به تنهایی بیشتری نیاز داشته باشید. هر مرزی که برای مراقبت از خود نیاز دارید در موردش صحبت کنید و اجازه دهید نیازهایتان شناخته شوند.

حتی اگر یک حادثه، دیگر در خبرها نیست، این به آن معنی نیست که ما دیگر آن را از یاد برده ایم. به خود و نیازهایتان احترام بگذارید. مرزهای خوب و دوست های شگفت انگیز شفابخش هستند.

اینبار از خود دلجویی کنیم.

همه ی ما می دانیم چگونه با دیگران مهربان باشیم. می دانیم وضعیت دیگران را چگونه بهبود دهیم، چگونه وقتی در حال غرق شدن هستند آنها را نجات دهیم. اما وقتی نوبت به خودمان می رسد خود را سزاوار تمام بدبختی ها و تصمیمات بد میبینیم. از درون احساس گناه می کنیم، مدام خود را سرزنش می کنیم و احساس می کنیم انسان های تنفر برانگیزی هستیم.

در واقع ما نمی خواهیم با خودمان مانند زباله رفتار کنیم، اما این تنها راهیست که می توانیم خودمان را خالی کنیم و برای اینکه بتوانیم خودمان را ببخشیم نیاز به دلجویی داریم.

خودبخشی در حقیقت، قولی است که ما به خود می دهیم تا از خودمان حمایت کنیم و در عین حال سخت بکوشیم تا خود را تغییر دهیم. برای خودبخشی باید به خود بگوییم من تو را می بخشم و همه ی انرژیم را صرف ایجاد یک تغییر حقیقی و دائمی کنیم.

1- برای دلجویی، خود واقعی تان را بپذیرید

پذیرفتن خود و اشتباهاتتان به شما کمک می کند متوجه شوید که اشتباهات و شکست ها وجود دارند و این به نوبه ی خود به شما کمک می کند تا رشد و پیشرفت بیشتری داشته باشید.

2- برای دلجویی، به خود بقبولانید که اسم شما اصلا هولناک نیست

خود را از نیت های خوبتان آگاه کنید و به خودتان یاد آوری کنید که انسان بدی نیستید.

3- با یکی از دوستان خود در این زمینه صحبت کنید

اینبار از خود دلجویی کنیم ، برنافیت

با یکی از دوستان خود که به او اعتماد دارید، صحبت کنید. او به شما کمک می کند تا بفهمید چه اندازه دوست داشتنی و با ارزش هستید.

4- با کمیته ی داخلی خود (احساسات درونی) صحبت کنید و به آنها بگویید مدتی از شما دور باشند

اینبار از خود دلجویی کنیم ، برنافیت

در نظر گرفتن و یا نشانه یابی اشتباهات خود به عنوان واقعیت هایی که وجود خارجی دارند راه خوبیست که آنها را جزئی از هویت خود و ارزش های اصلی تان ندانید. با این روش، این اشتباهات بسیار آسانتر از بین می روند.

5- برای دلجویی، وضعیت خود را تغییر دهید

اینبار از خود دلجویی کنیم ، برنافیت

از خود بپرسید اگر شخصی جای شما بود و نیاز به کمک داشت چه کمکی به او می کردید؟ سپس آن کار را در مورد خود انجام دهید.

guest
15 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
کاربران ناشناس

من افسردگی شدید دارم همش فکر خودکشی هستم چند بار دست ب این کار زدم دل مرده هست هیچ چیز برام لذت بخش نیس

فاطمه

منم احساس افسردگی میکنم هر روز گریه میکنم فکر میکنم کسی منو دوست نداره چون با خانواده شوهرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم دخالت های اونا هم خیلی تو این موضوع افسردگی من تاثیر داره شوهرم هم حاضر نیست خونه رو بفروشه از دخالتاشون خسته شدم احساس پوچی میکنم دوستانی که تجربه دارن کمکم کنن درضمن بچه های یه ساله دوقلو دارم نمیتونم باشگاه برم ورزش کنم مرسی دوستان

کاربران ناشناس

عزیزم خانمی منم شرایطی مثل تو دارم

فاطمه

منم همیشه حس تنهایی دارم حس میکنم همه ازم متنفرن ولی تصمیمو گرفتم ممنون

فاطمه

مثل من

کاربران ناشناس

سلام بنظر من دخالت دیگران و بی تفاوتی همسر واینکه میگویید احساس تنهای میکنید یا افسردگی تمام اینها ناشی از پایین امدن عزت نفس شماست.هرروز جلویی آیینه بروید و۵ دقیقه درچشمان خود نگاه کنید با خودتان حرف بزنیداینطور .فاطمه جان از این که دارای صورتی مشخص و زیبا هستی و چشمانی سالم و زیبا داری و راحت در آیینه با من ارتباط میگیری سپاسگذارم و دوست دارم تو لیاقت همسری و مادری داری.تو الان دختر والدین و عروس خانواده ای هستی همسر مرد مهربانی هستی تو یک انتخاب درست از سوی خالق هستی و به انتخاب خدو نه بلکه به انتخاب خدای مهربانت لیاقت بودن پیدا کرده ای و بیست بار با خودت تکرار کن دوست دارم ‌. هر روز این کار را بکن

پشتیبان برنافیت

بسیار عالی

کاربران ناشناس

افسردگی خشم .کینه .حسرت.ندامت.خودکشی .همه نشانه ی اینه که ما از خود درونی مان دور شده ایم.روی دوست داشتن خود کار کنید. خودتان را ببخشید و روزی صد بار تکرار کنید من
خودم را دوست دارم

پشتیبان برنافیت

بسیار عالی.

کاربران ناشناس

چقدر عالی خیلی زیبا نوشتید

پشتیبان برنافیت

ممنون از شما

عمران جان

دیدگاه شما چیست ؟ …من هميشه خودخوري ميكردم اعتمادبه نفسم پايين بود ولي وقتي شروع كردم به دوست داشتن خودم كردم خودم رابخشيدم تصوري كه ازخودم داشتم همه چي شروع شد به بهترشدن الان هم هركاركردم اشتباه بوده ميگم فداي سرت توبهتريني