در سال 2013 کلمه ی جدیدی به دیکشنری آکسفورد اضافه شد و البته هر سال لغت جدیدی به آن اضافه می شود. اما این لغت جدید به نظر من بسیار مهم است، چرا که به وضعیت زندگی و ذهن ما اشاره دارد. این لغت “فومو” است. این لغت بدان معناست که شما ممکن است به دلیل حادثه ای که در مکان دیگر اتفاق افتاده دچار نگرانی شوید.
مثلا هنگام تماشای تلویزیون و یک شبکه ی خاص، ناگهان فکر می کنید شاید یک کانال دیگر چیز بهتری را پخش کند. یا اینکه فکر می کنید و قتی با آقای X ملاقات دارید شاید آقای Y مورد مناسب تری باشد. یا حتی ممکن است در یک میهمانی فکر کنید میهمانی بهتری در جای دیگر در حال برگزاری است.
همه ی این نگرانی ها چه بالایی سر ما می آورد؟
باعث می شود تا از زمان حال خود کاملا جدا شویم و قادر به لذت بردن از آن نباشیم، چرا که خود را درگیر این تفکر کرده ایم که چیزهای بهتری نیز وجود دارند و ما آنها را از دست داده ایم.
دیکشنری آکسفورد، تعریف خود را با این مثال که فومو از کجا آغاز می شود گسترش می دهد. به بیان این دیکشنری، فومو از مشاهده ی پست های رسانه ی جمعی ایجاد می شود. بله درست است.
رسانه های جمعی، منبع تغذیه ی فومو (اختلال ترس از دست دادن) می باشند. این تغذیه، میهمانی های پر زرق و برق، بشقاب های پر از غذا، دست آوردهای کسب و کار، تعطیلات پر ماجرا، زندگی بی نقص مردم و تمرین های کامل را به ما نشان می دهد.
باید به شما بگویم که تاثیر فومو تنها یک تصور نیست بلکه یک واقعیت است. یک مطالعه در استرالیا نشان داد که از هر دو نوجوان، یکی از آنها مبتلا به فومو است. آنها فکر می کنند که در مقایسه با افراد دیگر در رسانه های جمعی در حال از دست دادن زندگی بی نقص خود هستند. آنها نگرانند که مثل دوست خود زندگی خوبی ندارند یا دوستشان بدون آنها در حال خوشگذرانی است و اگر متوجه نشوند دوستشان در حال انجام چه کاری است، احساس پریشانی به آنها دست می دهد.
این موضوع، وحشت ایجاد می کند.
این پدیده به نظر می رسد نمی خواهد از بین برود و حتی در حال افزایش نیز هست.
پس ما باید چه چاره ای بیاندیشیم؟
پیشنهاد من این است که یک لغت به دامنه ی لغات فرهنگی خود اضافه کنیم. لغتی که بر خلاف این وحشت ها عمل کند و ما را به زمان حال بازگرداند.
این لغت جادویی چیست؟
جومو.
درست است. جومو یا لذت.
همانطور که فومو نشان می دهد، این لغت با ترس همراه است. این لغت با کمبودها در رابطه است و ریشه ی آن در این تفکر است که زمان حال زیاد خوب نیست.
اما جومو با لذت همراه است. این لغت با فراوانی ها ی ذهن که زمان حال را به منزله ی یک هدیه می بیند در ارتباط است. این لغت در مورد انتظار زیبایی ها و تجربه ی زمان حال است. این کلمه به معنای تمرکز بر روی کار خود و فراموش کردن کار دیگران است.
تفاوت بین این دو لغت، تفاوت بین گچ و پنیر است.
تاکنون همه ی این بحث ها به صورت تئوری بوده است اما جومو در واقعیت چیست؟ اجازه دهید با مثال توضیح دهم:
جومو یعنی لذت بردن از زمان به تنهایی، یافتن تقدس در تنهایی و گذشت زمان به معنای هدر دادن آن نیست. یعنی زمان آن رسیده که مکث کنید و خود را آزاد کنید.
جومو یعنی اینکه نگران نباشی چه چیزی خوب است و نخواهی از دیگران تقلید کنی بلکه از این چهارچوب خارج شوی.
جومو یعنی آنقدر احساس امنیت کنی که خیلی راحت به خواسته ها، دعوت ها و یا فرصت های کاری دست رد بزنی. یعنی بدانی هرکس سهم خود را دارد و اگر آماده باشی همیشه دری هست که به روی تو باز شود.
جومو یعنی هر جا که هستی با تمام وجودت باشی. اگر پیش شریک زندگی یا بچه هایت سر میز شام هستی با تمام وجود آنجا باشی. اگر قرار است در یک میهمانی با صمیمی ترین دوستانت باشی با تمام وجود آنجا باشی.
جومو یعنی توسط رسانه های جمعی به زندگی خود تحول ببخشی. همانطور که می بینی من نگفتم تلویزیون را خاموش کن یا سم زدایی دیجیتالی کن، چرا که این راه حل ها موقتی است. دور بودن یک روز در هفته از رسانه های جمعی و انتظار تحول مثل رفتن به باشگاه یک روز در هفته و انتظار معجزه است.
به نظر من خاموش کردن تلویزیون و یا جدایی از آنها اشتباه است. چرا که ما به قطع موقتی این صدا نیاز نداریم بلکه نیاز به تغییر کامل رابطه ی خود با آن صدا داریم.
در اینجا سه نکته معرفی شده است که اگر می خواهید رابطه ی خود را با رسانه های جمعی تغییر دهید و بیشتر از اینکه بترسید، لذت ببرید بهتر است این نکات را رعایت کنید:
1- سعی کنید خلا خود را با رسانه های جمعی پر نکنید
اگر در صف بازرسی نشسته اید، منتظر دندانپزشک یا منتظر تمام شدن بسکتبال پسرتان هستید سعی کنید به سراغ گوشی نروید. بگذارید این فکر از سر شما خارج شود و سعی کنید فضایی که در آن هستید را با تمام وجود درک کنید و با تمام وجود در زمان حال باشید.
2- سعی کنید از دستاویز کردن هر چیز خودداری کنید
اگر با شریک زندگی خود در یک رستوران قرار دارید با همه ی وجود آنجا باشید. به این معنا که گوشی خود را کنار بگذارید و از اشتراک عکسهایتان با دوستانتان و اینکه ببینید چند نفر آنها را لایک کرده اند خودداری کنید.
همه ی ما چنین حرف هایی را شنیده ایم: “تا روی فیسبوک نیاید، نمی توانم آن را باور کنم”. این احساس چیزی شبیه به فومو است اما از طرف دیگر، این به دیگران اطمینان می دهد که شما هستید.
البته منظور من این نیست که شما حق ندارید مطلبی روی رسانه های جمعی بگذارید، مثلا برای من و بسیاری از مردم، رسانه های جمعی به منزله ی کسب و کار و راهی برای نشان دادن خلاقیت است. منظور من این است که بیشتر مراقب آنچه که به اشتراک می گذارید و دلیل این اشتراک گذاری باشید. آیا این کار را از ته دل انجام می دهید؟ آیا در حال تقویت فومو هستید؟ اگر اینگونه هستید، بهتر است از دستاویز کردن زندگی خود برای دیگران خودداری کنید. این فیسبوک و لایک کردن نیست که تجربه های شما را واقعی می کند، بلکه زندگی در واقعیت است.
3- زمان های خاصی را به رسانه های جمعی اختصاص دهید و پس از آن ذهن خود را کاملا از آن پاک کنید.
رسانه های جمعی ذهن ما را مختل می کند. 20 دقیقه اینجا، نیم ساعت آنجا، یک ربع پس از نهار و به همین ترتیب کل زندگی ما را فرا می گیرد. و همه ی این زمان ها موجب نیاز به همان دوپامین- یعنی فومو- می شود.
پیشنهاد من این است که هر روز یک یا دو پنجره از آن را باز کنید و درست مثل دیدن یک یا دو قسمت از فیلم مورد علاقه تان پس از شام، آن را ببندید و بقیه اش را برای روز بعد بگذارید.
دوست داشتم چنین طرحی را تبدیل به تنظیمات پیش فرض فرهنگ خودمان می کردیم. دوست داشتم همه لذت می بردند نه اینکه بترسند. اینها قدم های کوچکی برای رسیدن به این هدف بود اما تنها یک شروع است. تضمین می کنم که تنها به کار بردن یکی از این نکات پیامدهای مثبتی همراه خواهد داشت.
با ایجاد یک طرز تفکر جومو می توانید یک زندگی رو به پیشرفت و معنادار بسازید و به حقیقت بپیوندید.
با سلام و سپاس فراوان بابت نشر مطلبی این چنین ارزنده بسیار استفاده کردم
متشکرم
سلام. خوشحالم که مطلب براتون مفید بوده. موفق باشید
قریب به ۹۰ درصد درگیر فومو هستیم ممنون بابت این اطلاع رسانی
عالیه
عالی بود