سمیه رستگاری

طی دوره رژیمم اصلا سمت دمنوش و قرص نرفتم و فقط از رژیم غذایی پیروی می‌کردم و اصلا به فکر جراحی هم نیافتادم. همیشه به این حرف ایمان داشتم که می‌گفت باید سبک زندگیت رو تغییر بدی.
اگه سبک درست غذا خوردن و ندونی حالا هرچی قرص بخوری یا عمل کنی هیچ فایده‌ای نداره، چون دوباره معده کش میاد و بدتر چاق می‌شی. طی این دوره شوهرم هم با من تونست 6 کیلو وزن کم کنه.
چون سعی کردم مصرف روغن رو به شدت کم کنم. نزدیک 3 ماه اصلا از هیچ روغنی استفاده نکردیم و بعد از اونم سعی کردم به مقدار خیلی کم مثلا یه قاشق غذاخوری از روغن زیتون استفاده کنم. الان مثلا وقتی می‌خوایم ماهی بخریم به شوهرم می‌گم که ماهی سالمون بخره چون چربی بالایی داره و خیلی راحت می‌شه گریل کرد. ماهی سالمون چربی خیلی سالمی داره و موقعی که گریل می‌شه خشک نمی‌شه.
همیشه وقتی یکی منو و شوهرم رو می‌دید می‌گفت چقدر لاغر شدید، مشخصه خورد و خوراکتون به کل عوض شده. قند و شکر توی برنامه‌غذاییم هست ولی سعی می‌کنم بیشتر عسل، خرما و کشمش بخورم.
خودم یه پا قناد هستم همیشه کیک خامه‌ای درست می‌کردم ولی به مرور زمان دیگه با توجه به اراده و هدفی که داشتم، دور این چیزا رو خط کشیدم. طی دوره‌ای که رژیم بودم مادرشوهرم یه چند باری برام شله زرد فرستاد، با اینکه اجازه داشتم شله زرد بخورم ولی واقعا دیگه دلم نمی‌خواست که بخورم. یه جورایی دوست نداشتم این همه زحمتی که کشیدم به هدر بره. همین شد که حتی یه قاشق شله زرد هم نخوردم.

زمانی که تونستم 15 کیلو وزن کم کنم، یواش یواش دچار ریزش مو شدم، همون موقع بود که به پشتیان اختصاصی خودم گفتم و بهم گفت باید مولتی ویتامین مصرف کنی. تا شروع کردم به خوردن مولتی ویتامین مشکل ریزش مو هم حل شد. الان تو مرحله‌ای هستم که سایز کم می‌کنم ولی وزنم هیچ تغییری نمی‌کنه و کماکان دارم از پشتیبان‌ مجموعه برنافیت مشاوره می‌گیرم تا روند کاهش وزنم به خوبی پیش بره.
کاهش وزنی که داشتم همیشه به من انگیزه می‌داد، لباس‌هایی که از قدیم دوست داشتم بپوشم. همین باعث شده اراده من چند برابر بشه. خوش اندامی که توی سن 40 سالگی داشتم روی توی دوران مجری نداشتم و بدنم انقدر روی فرم نبود.
پشتیبان‌های اختصاصی طی دوره رژیم فوق‌العاده حواسشون به من بود و شرایط منو به طور کامل درک می‌کردن. همین که یه نفر طی این دوره پیش تو هست و حمایتت می‌کنه خیلی حس خوبیه. همیشه وضعیت منو بررسی می‌کرد، بهم زنگ می‌زد و حالمو می‌پرسید.
رژیم غذایی برنافیت اصلا سخت نبود. ناگفته نمونه که هر کاری سختی خودش رو داره، مثلا منم طی دوره احساس گرسنگی می‌کردم ولی خب سهمیه آزاد داشتم و هر وقت احساس گرسنگی می‌کردم از سهمیه‌های آزادم استفاده می‌کردم. همیشه به توصیه‌های پشتیبان اختصاصیم گوش می‌کردم. سعی می‌کردم سهمیه لبنیاتم رو برای آخر شب نگه دارم.
خیلی خوبه که تو رژیم برنافیت وزن دقیق هر غذا برات تعیین می‌شه، همین باعث می‌شه به رژیمت پایبند باشی و عمل کنی. زمانی که می‌خوای یه کاری رو شروع کنی باید بدونی که تو یه استودیوم خالی هستی و هیچ کس همراه تو نیست، اما زمانی که موفق شدی یه استودیوم آدم تو رو تشویق می‌‌کنن. زمانی که من رژیم رو شروع کردم هیچ کس نبود منو تشویق کنه، خودم بودم که اراده کردم و این راه رو با قدرت شروع کردم.
وقتی با همین اراده قوی شروع کردم و همه تلاش منو دیدن، همگی شروع کردن به تشویق کردن. الان دیگه به صورت مرتب هر روز صبح ساعت 6 از خواب بیدارم می‌شم و ورزش می‌کنم. همیشه با خودم میان وعده آماده می‌کنم و سرکار می‌برم که اگه گشنم شد از میان‌وعده‌ام بخورم. کماکان رژیم رو ادامه می‌دم تا بتونم به هدفم که کاهش وزن هست نزدیک‌تر بشم.