هیچ كس باور نمی‌كرد من حمید هستم!

مصــاحبه اختصاصی با

حمید علوی راد

جدیدترین رکوردار وب سایت برنافیت

من حمید علوی راد هستم. در استان تهران زندگی می‌کنم و 27 سالمه. چند سالی میشه که با برنافیت آشنا شدم و رژیم گرفتم، در حال حاظر وزنم ثابت هست و هیچ وقت بعد رژیم دیگه وزنم به قبلا برنگشت.
اضافه وزنم باعث شد معاف از سربازی بشم
نمیدونم تاحالا شنیدید یا نه؟! که کسی به خاطر اضافه وزنش معاف بشه از سربازی. ولی من به خاطر چاقی از سربازی معاف شدم! همیشه عاشق هله و هوله بودم، تا اونجایی که یادم هست تپل بودم. هیچ وقت از هیچ خوراکی صرف نظر نمی‌کردم. این ارثی بود که خانوادتن افراد چاقی بودیم نه تنها من، مامان و بابام هم دارای اضافه وزن بودن.
کلا تو خانواده، زیاد به این هله و هوله ها علاقه داشتیم. وقتی چاق بشی هزار جور بلا سرت میاد. ناراحتی قلبی که داشتم، واقعا منو اذیت می‌کرد. همینکه از پله ها بالا و پایین می‌رفتم قلبم به شدت درد می‌گرفت و نفسم منو یاری نمی‌کرد. تازه اضافه وزنم باعث شده بود اکثرا پاهام درد بگیره و سردرد هایی که از دردش خیلی خسته می‌شدم.
با وجود تموم اینا از همه مهم تر این بود که خیلی اعتماد به نفس پایینی پیدا کرده بودم. همیشه تیکه های بقیه منو ناراحت می‌کرد همه منو مسخره می‌کردن از فامیل گرفته تا دوست و آشنا.
انگار وقتی من بودم و مسخره بازی میکردن، شده بودم اسباب بازیشون. این باعث شده بود گوشه گیر بشم و توی جمع نرم، تا منو مسخره نکنن. اون دوران خاطرات بدی بود و هیچ وقتم فراموش نمی‌تونم بکنم.
رفتارهای بقیه رو که بزارم کنار، بیشتر از همه مشکل لباس داشتم که باعث شده بود اعتماد به نفسم بیاد پایین. حتی واسه یه کمربند باید کل تهران رو می‌گشتم. یه روزی قرار بود با دوستم بریم بیرون، همینکه سوار ماشینش شدم صندلی ماشین شکست. تا دلتون بخواد از این خاطره های تلخ دارم. یه بارم وقتی میخواستم برم بالای نردبون، زدم نردبون رو شکستم همچی بدتر شد. خلاصه که از این خاطره های تلخ دوران چاقی زیاد داشتم.
شاید الان براتون سوال شده چرا وقتی انقدر همچی زهر شده بود واسم، رژیم نگرفتم. اگه خب رژیم می‌گرفتم دیگه این همه سختی نمی‌کشیدم. من از رژیم گرفتن خیلی متنفر بودم. چون همش این تو ذهنم بود، اگه الان من رژیم بگیرم نکنه از کلی چیزا محروم بشم. چون یکی از تفریح های من خوردن غذاهای مورد علاقم بود. میگفتم اگه رژیم بگیرم باید غذاهای بیمزه، آبکی و بخارپز بخورم و خوراکی های دیگه رو کنار بزارم.

وزن اولیه : 159 کیلوگرم

وزن پایانی : 79 کیلوگرم

میزان کاهش وزن : 80 کیلوگرم

بارها شده بود توی فرودگاه، امتحانات دانشگاه و یا هرجایی که کارت ملی رو می‌خواستن، وقتی عکسم رو تطبیق می‌دادن می‌گفتن این عکس با چهره شما همخونی نداره یعنی انقدر من تغییر کرده بودم.

همیشه هم تصمیمم این بود که هیچ وقت سمت رژیم نرم. وقتی خواهرم شروع کرد به رژیم گرفتن، دیدم هر روز داره لاغر تر میشه و تاثیرش رو با چشمای خودم دیدم. تازه با اینکه همچی هم می‌خورد داشت وزن کم می‌کرد. هر کی هم جای من بود همین فکرو می‌كرد كه، خواهرم حتما قرصی چیزی مصرف میكنه هر چی می‌خوره انگار نه انگار، تازه داره لاغرم میشه.
آخر یه روزی بهش گفتم كه دارای چیكار می‌كنی كه انقدر لاغر شدی؟ تازه هر غذایی هم می‌خوری دارای لاغر می‌شی.
گفت من رژیم گرفتم. اصلا من یهو شوكه شدم كه چی؟ رژیم؟ این چه نوع رژیمی هست كه هر خوراكی می‌خوری چاق نمیشی، تازه لاغر تر میشی.
دریافت رژیم
اونجا بود كه رژیم برنافیت دكتر كرمانی رو به من معرفی كرد. من تونستم با رژیم برنافیت دكتر كرمانی 80 كیلو وزن كم كنم و خواهرمم تونست با این رژیم 50 كیلو وزن خودش رو كاهش بده.
وقتی من رژیم برنافیت دكتر كرمانی رو انتخاب كردم خواهرم خیلی منو تشویق كرد. ایم دكتر كرمانی بود كه زندگی منو و خواهرم رو تغییر داد.
مخالفت های پدرم باعث شد من رژیم نگیرم
ولی خب پدر همیشه نظرش این بود كه، رژیم نگیرم از قیافه میافتم. همش ترس اینو داشت نكنه بیماری بیاد سمتم. دوستام میگفتن دیونه سنگ صفرا می‌گیری بیخیال رژیم شو.
ولی من طی این دوره اصلا از رژیمم دست نكشیدم وتازه همراه دكتر كرمانی تونستم 80 كیلو وزن كم كنم. ایمان داشتم كه میتونم وزنمو كم كنم. همیشه باید رژیم مطمئن گرفت تا بدون محروم شدن از غذاهای خوشمزه بتونی رژیمت رو ادامه بدی. من قبلا میتونستم 2 تا پیتزا بخورم. یه روزی داداشم 4 تا پیتزا سفارش داد و گفت 2 تا برای من و 2 تا برای تو.
اون روز من اراده قوی داشتم و فقط 1 دونه از پیتزا ها رو خوردم. نمی‌گم كاهش وزن یه كار آسونی هست نه! اون اوایلی كه تازه رژیم رو شروع كردم خیلی واسم سخت بود. ولی رفته رفته تونستم به این وضعیت عادت كنم.
به فكر این بودم نكنه وزنم حالا كه اومده زیر 100 كیلو اسنپ وزنی كنم. اما همینكه وزنم داشت كمتر می‌شد خیالم باز راحت‌تر می‎‌شد. الان كه به تناسب اندام رسیدم خیلی خوشحالم و نمیدونم چه‌جوری بگم كه چقدر نفس كشیدن واسم راحتی شده. دیگه خبری از درد پا، قلب درد و سردرد نیست.
هیچ كس وقتی لاغر كردم باور نمی‌كرد من همون حمید هستم. همیشه هم موقع امتحان، دانشگاه و فرودگاه ها جلوی منو می‌گرفتن و می‌گفتن این عكس با شما همخونی نداره و شما نیستی

توصیه‌ی من به همه‌ی اونهایی که اضافه وزن دارن اینه که:

توصیه من به همه عزیزانی که دارای اضافه هستن اینکه:
1. ارزش برای خودتون قائل باشید و به تناسب اندامتون اهمیت بدید.
2. هدف داشته باشید.
3. ورزش كنید.